نقش انذار و تبشیر در تربیت
بهره گیری پیامبران علیهم السلام از این دو ابزار (انذار و تبشیر) تلویحا اشاره دارد به اینکه مردم اصولا با بیم و امید یا وعده و وعید برانگیخته می شوند.
همچنین فخر رازی در تفسیر آیه ۲۱۳ سوره بقره می گوید: در این آیه، واژه مبشرین» پیش از «منذرین» آمده است؛ زیرا تبشیر بسان پیشگیری از بیماری است، در حالی که انذار همانند درمان بیماری پس از وقوع آن است. بی تردید همیشه، تبشیر و پیشگیری پیش از درمان ایفای نقش می کند. نظر خود من این است که انذار نوعی تلنگر شناختی است، در حالی که تبشیر نویددهنده و وعدهای ترغیب کننده است که جنبه انگیزشی اش بیشتر است.
نکته دوم اینکه بهره گیری پیامبران (علیهم السلام) از این دو ابزار تلویحا اشاره دارد به اینکه مردم اصولا با بیم و امید یا وعده و وعید برانگیخته می شوند. روانشناسان اجتماعی بر این باورند که افزون بر انگیزه های درونی که بر اساس اصل بازگشت به تعادل (Homeostasis) بر رفتار ما اثر می گذارند، محرکهای بیرونی نیز در حد گستردهای رفتار ما را تغییر می دهند. گاهی ما برای دستیابی به پیامد خاصی، کاری می کنیم؛
تعاملات اجتماعی معمولا شکل دهنده این انتظار است (اتکینسون، ۱۹۸۳، ص ۳۲۰). به نظر من، بیم و نوید پیامبران (علیهم السلام) به عنوان محرک و انگیزه بیرونی، به انسان حس انتظار برای پاداش و کیفر می بخشد. کاربرد همیشگی بیم و نوید، که با تعالیم الهی همگام می شود، حالتی از انتظار برای مؤمنان فراهم می آورد و آنان را به کارهایی تشویق می کند که برایشان پاداش های موعود دربردارد و آنان را از کیفرهای عذاب آور دور می سازد. از نگاه مربیان تعلیم و تربیت، محرک انتظار آفرین و پاسخ متوقع آن، یک اصل بنیادین در فرایند یادگیری است (لوگان و واگنر، ۱۹۹۹، ص۱۳).
اینکه کسی بتواند با به کارگیری جداگانه و مستقل از دو شیوه انذار و تبشیر در انگیزه رفتاری آدمیان تغییری ایجاد کند، کار ساده ای به نظر نمی رسد. انذار و تبشیر باید به تناوب یا همراه با هم به کار گرفته شوند. لزوم تناوب یا درهم تنیدگی کاربرد انذار و تبشیر می تواند بر اساس تفاوت های فردی یا حتی وضعیت های متفاوت یک شخص تبیین شود. نظام آموزش و پرورش متعادل به بهره برداری همزمان از دو روش بیم و نوید (انذار و تبشیر) نیاز دارد. بازخورد ما در برابر عملکردهای گوناگون افراد باید رفتارهای آنان را تعادل بخشد، به گونهای که رفتار نابهنجار را محو کند و رفتارهای مثبت را احیا و تقویت نماید. در نامه معروف حضرت علی به مالک اشتر نخعی، حضرت می فرماید: والی نباید در رویارویی با اعمال خوب و بد مردم به یکسان رفتار کند. امام علی می افزاید: دلیل آن این است که یکسان نگری و برخورد مساوی سبب می شود نیکوکاران به کارهای نیک بی اعتنا شوند و گناهکاران نیز به رفتارهای زشت خود ادامه دهند و بلکه در آن گستاخ تر شوند.
استاد مطهری نیز در این باره می گوید: به نظر می رسد یکی از دلایل موصوف شدن قرآن به سبعة من المثانی یا کتابا متشابهة مثانی این است که قرآن کریم در شیوه تربیتی خود به طور همزمان از دو شیوه انذار و تبشیر بهره می گیرد. دانستن این نکته نیز مهم است که با وجود استفاده فراوان قرآن از روش تربیتی «انذار»، تفاوت چشمگیری میان انذار (بیم دادن) و تنفیر (ایجاد نفرت و رماندن) وجود دارد. آنچه در قرآن مورد تأکید قرار گرفته، این است که مردم از پیامدهای رفتارشان آگاه شوند. با این همه آدم ها نمی پذیرند که کاری به زور بر آنان تحمیل شود. هم از این رو شایسته است بدانیم دو شیوه انذار و تبشیر در واقع نوعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به آدمیان درباره پیامدهای رفتار آنان است.
معاذ بن جبل یکی از یاران و نزدیکان پیامبر بزرگوار اسلام در یکی از مأموریت های خود به یمن، از ایشان آموزش هایی دریافت کرد. از جمله حضرت به وی فرمودند: «ای معاذا به مردم بشارت و نوید بده، و آنان را رمیده و بیزار مکن، بر مردم آسان بگیر و آنان را به دشواری «میفکن». چنان که پیداست، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به معاذ نفرمودند که نباید مردم را بیم داد. به بیان دقیق تر، حضرت از معاذ خواستند که با برخورد خود مردم را به تنفر و بیزاری از دین و معارف آن نکشاند. شاید این گوشزد و پافشاری تربیتی پیامبر به دست دهنده این پیام تربیتی باشد که انذار یک روش قرآنی و راهکار تربیتی نبوی در انگیزاندن و هدایت مردم است.
ناگفته نگذارم که فهم درست این دو روش تربیتی نبوی در گرو دانستن معنای واقعی و درست انذار و تبشیر است. داشتن درک نادرست از این شیوههای تربیتی ممکن است ما را به آموزه ها، برخوردها با واکنش های آسیب زا بکشاند. مثلا انذار نباید به اشتباه، با واکنش های اهانت آمیز یا سرزنشهای افراطی یکسان پنداشته شود. چراکه این دو نوع برخورد با واکنش همیشه دارای نتایج و پیامدهای معکوس و منفی است. در یکی از واکنش های حضرت علی ع در برابر مردی یهودی که آن حضرت را به سبب این ادعا و اعلام آمادگی شگفت آور اجتماعی که سلونی قبل أن تفقدونی؛ «پیش از آنکه مرا از دست بدهید، مطالب خود را از من بپرسید» سرزنش کرده بود، امام با گرمی و سعه صدر فراوان، دلیل این ادعای خود را برای وی شرح دادند. مرد یهودی توجیه امام را نپذیرفت و بیشتر گستاخی کرد. برخی از مسلمانان و یاران امام برخاستند تا او را به سبب اهانت به ایشان از مسجد بیرون بیندازند. حضرت فرمود: «حجتها و برهانهای هدایت گرانه خدا از راه پرخاش و واکنش های خشونت بار استوار و پابرجا نخواهد شد».
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}